سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ژرفای خیال

سراب ِ خیال

    نظر

در سراب ِ خیالم ، با موسیقی نگاه تو هم آواز می شوم ...

نفس هایم ، تکرار همیشگی نوای دوست داشتن توست ..

می روم ..

می روم تا در آن سوی سرابِ خیال ، در میان ِ شعله های نگاه خورشید ، یادگار ِ ساز ِ نگاهت را بیابم ...

می روم ..

هر چند رقص خاک های بیابان در هوا ، اندیشه ی بی غبارم از تو را ، سرشار از گَرد می کند ..

می روم ..

گاهی حیران در جست و جوی آبی که مرا از عطش کلماتِ سخاوتمندِ تو سیراب کند ..

و گاهی هراسان که در وسعت ِ دریای سخنانت غرق شوم ...

بر امواج ِ آشوب انگیز ِ کلام ِ تو ، با زورق ِ کوچک ِ دوست داشتنت ، پیچ و تاب بخورم .

می روم ..

و آنچه از دور پیداست ، صدای قدم های توست ..

صدای قدم های تو از آن دوردست های سراب ِ خیال .

..

نگاهت ، در سکوت بی وقفه ی بیابان ، ساز ِ بس زیبایی برای نواختن ، کوک می کند ..

می آیی و با یکدیگر می رویم ..

می رویم ..

در سراب ِ خیال که هیچ عکسی ، برای توصیفِ عظمت ِ رفتن ِ ما بسنده نیست ..